استعداد کودک و سبک تفکر کودک یکی ازعوامل مهم در آینده کودک است.
یکی از عوامل مهمی که در زندگی روزمره ما نقش محوری داردهوش است .
پژوهش ها نشان داده مؤلفه هوش و سبک تفکر بر خلاقیت تأثیرگذار بوده.
و تحقق و ظهور خلاقیت به عنوان یکی از عوامل اثرگذار بر بهبود عملکرد تحصیلی و شغلی است.
سبکهای تفکر به معنای این است که هرفردی یک فرآیند تفکر مشخصی را ترجیح می دهد .
یعنی ممکن است که افراد با توانایی های مشابه، سبک های فکری متفاوت داشته باشند.
13 نوع سبک تفکر وجود دارد که سه سبک آن عبارتند از:
- سبک تفکر قانونگذار: یعنی فرد تکالیفی را ترجیح میدهد که مستلزم راهبردهای خلاقانه است.
- سبک تفکر قضاوتگر: به این معناست که فرد توجه خود را بر ارزیابی محصولات فعالیتهای دیگران متمرکز می کند.
- سبک تفکر اجرایی: یعنی فرد بیشتر به تکالیفی توجه دارد که با مجموعهای از دستورالعملها همراه است.
استعداد و سبک تفکر
ویژگی افرادی که سبک های تفکر قانونگذارانه را بیشتر از قضاوتگر و اجرایی مورداستفاده قرار می دهند:
اشخاصی هستند که علاقه مند به رویکردهای نوین، توانمند در تحلیل، انتقاد و ارزیابی هستند و از نظر شناختی در سطح بالایی قرار دارند.
وجود این خصوصیات در افراد، آنان را به سمت خلاقیت سوق می دهدآنها درباره امور به شیوه های تازه و غیرمعمول می اندیشند و برای رسیدن به راه حل های منحصربه فرد برای مسائل نیز توانمند هستند و در صورتی که این راهبردها و راه حلها برای پیشبرد اهداف مناسب نباشندسریعاً آن را تغییر می دهند تا به راهبرد مناسب برسند.
ویژگی افرادی که سبک تفکر قضاوتگر را انتخاب می نمایند:
بر ارزیابی دیگران، تحلیل و مقایسه کردن تولیدات کار و ایدههای دیگر افراد تمرکز دارند آنها مایلند قوانین و برنامه ها را ارزیابی کنند وبرایده های متعدد متمرکز شوند ودر نهایت ایده ها و تولیدات خود و دیگران را موردارزیابی و تحلیل قرار می دهند.
توجه به ایده های متعدد می تواند سبب ایجاد راه حل های مختلفی برای حل مسائل شود.
می توان عنوان کرد که سبک تفکر قضاوتگر با توجه به راه حلهای مختلف برای حل مشکلات، با افزایش انعطاف پذیری در تفکر همراه است.
استعداد و سبک تفکر
هوش بالا، شرط لازم و کافی برای خلاقیت بالا نیست.
هوش برای خلاقیت ضروری است زیرا هم در تولید ایده های جدید نقش دارد و هم برای تحلیل نقادانه ایده های جدید موردنیاز است.
بنابراین می توان گفت هوش، فرد را از عملکرد خود آگاه می کند تا تلاش های خود را به سمت فعالیتهایی هدایت کند که بهترین وضعیت را به وجود آورد.
نکته مهم:
هوش شخص را قادر می کند تا سازگاری خود با محیطش را افزایش دهد که همین امر می تواند به طورغیرمستقیم فرد را درفرآیند تفکرخلاق درگیر کند.
نتایج پژوهش ها:
براساس تحقیقی که روی نوجوانان 12 تا 16 ساله انجام شد محققان دریافتند که بین سه سبک تفکر یعنی قانونگذار، قضاوتگر و اجرایی با هوش و خلاقیت رابطههای مستقیم وجود دارد.
- اولین یافته پژوهش نشان داد که هوش و تفکر قانونگذارانه به طور مستقیم “خلاقیت” را پیش بینی میکند. (میزان هوش به طور مثبت روی خلاقیت تاثیر می گذارد و تفکر قانونگذارانه به طور منفی)
- یافته دوم پژوهش، نشان داد تفکر قضاوتگر به طور مستقیم و منفی روی “خلاقیت” تاثیرگذار است.
- یافته سوم پژوهش، نشان داد تفکر اجرایی به طور مستقیم و مثبت “خلاقیت” را پیش بینی می کند.
نتایج مهم:
باتوجه به مطالعه ی انجام شده میتوان دریافت که یکی از مولفه های خلاقیت هوش و میزان آن بوده و مولفه ی دیگرسبک تفکر اجرایی است که افرادی که از سبک های تفکر اجرایی تبعیت می نمایند، پافشاری و پشتکار دارندبه جزئیات توجه ویژه ای می کنند و علاقه مند به تغییرات جزئی هستندچنان که برای حل یک مسئله موانع موجود را پشت سر می گذارند.
ویژگی های عنوان شده همگی میتواند افراد را به سمت خلاقیت رهنمون سازد.
داشتن پشتکار، لازمه خلاقیت است.
گرچه افراد خلاق از هنجارهای اجتماع پیروی می کنند ولی در امور تغییراتی هرچند جزئی ایجاد می نمایند.
همین تغییرات جزئی است که می تواند با خلق ایده های بدیع و خلاقیت همراه شود.
بدون دیدگاه